https://www.aftabir.com/news/img/articles/2017-10-06-04-30-16.jpg

مقبل کاشانی و محتشم کاشانی

همه رفتند و من جا ماندم ای دوست

مقبل کاشانی»،‌ شاعر برجسته آستان اهل بیت (ع) بود اما این تنها مشخصه‌اش نبود. همه او را به حسرت‌به‌دلی» می‌شناختند. کافی بود بشنود یا ببیند کسی عزم سفر کربلا کرده تا دوباره آسمان چشم‌هایش بارانی شود و روزی‌اش، اشک حسرت. عشق و عطش و آرزومندی،‌ همه را داشت اما تنگدستی،‌ حسرت زیارت را بر دلش گذاشته‌بود. اما بالاخره نوبت به مقبل هم رسید و خدا وسیله زیارت را برایش جور کرد. یکی از دوستان که هزینه سفرش به کربلا را تقبل کرد، از کاشان به طرف کربلا حرکت که نه، پرواز کرد.

قدیمی ترین عکس از مرقد امام حسین(ع)

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها.»؛‌ این وصف حال مقبل بود در سفری که همه عمر آرزویش را داشت. وقتی حوالی گلپایگان راهن به کاروان آن‌ها حمله کردند، نه‌فقط خرج سفر و اموال آن‌ها بلکه تمام آرزوهایشان را هم با خود بردند. اینطور بود که عده‌ای دست‌خالی به خانه‌هایشان در کاشان برگشتند و عده‌ای هم هرطور بود خود را به گلپایگان رساندند تا در آنجا از اقوام و دوستانشان پولی قرض کنند و سفرشان را ادامه دهند. ماجرای مقبل اما متفاوت بود. نه دل برگشتن به شهرش داشت و نه امیدی به گره‌گشایی در گلپایگان. اما با خودش گفت: به گلپایگان می‌روم و آنجا می‌مانم و کار می‌کنم تا خرج سفرم را فراهم کنم.»

. به حرم رهم ندادند

ادامه مطلب

داستان محتشم و سرودن شعر معروف او

مقبل ,گلپایگان ,کربلا ,هم ,زیارت ,سفر ,زیارت را ,را داشت ,را به ,به خانه‌هایشان ,دست‌خالی به

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

از جنس خاک درد نیوز سلامتی و تندرستی ماه توت‌فرنگی حمل اثاثيه منزل در اصفهان | مشتاق بار وبلاگ تخصصی گیتار اصفهان جامع ترین وبلاگ سئو نفس دوباره جنگل،زیباترین جلوه طبیعت (حفظ و نگهداری آن وظیفه همگانی است) نمایندگی تعمیرات لوازم خانگی در تهران